علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
سه شنبه 25 خرداد 1395برچسب:, :: 11:28 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
یاد شعری افتادم که شاعر از بدبختی مردم و گرسنگی مردم وکودکان بیافرایی داد سخن می داد و از ظلم و نابرابری می گفت و .... در آخر کار در حالی که روی مبل شیک خانه ی بزرگش دراز کشیده بود و داشت این شعر را می سرود به خدمتکارش دستور داد تا برای رفع خستگی و این همه زحمت برای کفتن شعرش کشیده بود یک آب میوه ی مشتی خنک بیاورد .حکایت بسیاری از مجریان ایرانی ماست. چقدر آسان است پشت گود ایستادن و از فقر و بدبختی مردم حرف زدن .
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||
|